اندکی بنگر ...

ساخت وبلاگ
دوستان ، یاران درود و سلامتان باددوماه و اندی نبودیم دیگه چه کنیم نت تحریم بود من شب قبل هر دو آزمون پای نت بودم ولی تابستونو نه خخخ برعکسم دیگه هیچی دیگه آزمونا تموم شد راحت شدیم هم تیزهوشان هم نمونه قبول شدم  بزن دست قشنگرووووو ... تیزهوشان ، (تجربی) ثبت نام کردم  ، کارمون در اومد گاومون دوقلو زایید والا بخدا از دوستامونم جدا افتادیم از قضای روزگار خخخخخخ سه ماهی میشه دوستامو ندیدم .هق هق .دوتا اندکی بنگر ......ادامه مطلب
ما را در سایت اندکی بنگر ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhmalayenanaz بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 13:32

فرندای عزیز یه دعای خشک و خالی واس ما بکنید، جمعه آزمون دارم   هیهات ...     چاکرز ، همگی ...   اندکی بنگر ......ادامه مطلب
ما را در سایت اندکی بنگر ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhmalayenanaz بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 18:11

 
 
بعله همتون میگیدا واقعا که !
اندکی بنگر ......
ما را در سایت اندکی بنگر ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhmalayenanaz بازدید : 57 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 18:11

اندکی بنگر ......
ما را در سایت اندکی بنگر ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhmalayenanaz بازدید : 57 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 18:11

اندکی بنگر ......
ما را در سایت اندکی بنگر ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhmalayenanaz بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 18:11

اندکی بنگر ......
ما را در سایت اندکی بنگر ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhmalayenanaz بازدید : 20 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 18:11

اندکی بنگر ......
ما را در سایت اندکی بنگر ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhmalayenanaz بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 18:11

اندکی بنگر ......
ما را در سایت اندکی بنگر ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhmalayenanaz بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 18:11

 57 سنت ! يه روز یه دختر کوچولو کنار یک کلیسای کوچک محلی ایستاده بود؛ دخترک قبلا یک بار آن کلیسا را ترک کرده بود چون به شدت شلوغ بود.همونطور که از جلوی کشیش رد شد، با گریه و هق هق گفت: "من نمیتونم به کانون شادی بیام!" کشیش با نگاه کردن به لباس های پاره پوره، کهنه و کثیف او تقریباً توانست علت را حدس اندکی بنگر ......ادامه مطلب
ما را در سایت اندکی بنگر ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhmalayenanaz بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 18:11

پسر یک شیخ عرب برای تحصیل به آلمان رفت. یک ماه بعد نامه ای به این مضمون

برای پدرش فرستاد:  «برلین فوق‏العاده است، مردمش خوب هستند و من واقعا اینجا را دوست دارم، ولی یک مقدار احساس شرم می‏کنم که با مرسدس طلاییم به مدرسه بروم در حالی که تمام دبیرانم با ترن جابجا می‏شوند.» 

مدتی بعد نامه‏ای به این شرح همراه با یک چک یک میلیون دلاری از پدرش برایش رسید:  «بیش از این ما را خجالت نده، تو هم برو و برای خودت یک ترن بگیر!»

اندکی بنگر ......
ما را در سایت اندکی بنگر ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhmalayenanaz بازدید : 43 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 18:11